بذار یه تیک زیر پست 92.2.27 به خاطره حال بسیار خراب وگریانم بزنم....


زخمهایم به طعنه می گویند : دوستانت چه بانمک اند....92.3.17....18:16
سپیده : من غم برای خوردن بسیار دارم!! تو دیگر برایم لقمه نگیر.....92.3.17...18:17.
تقصیر برگ ها نیست آدمها همینند! نفس میدهی له ات میکنند.....92.3.17....18:19
سلام خوبی؟...92.3.17.....18:52
سپیده : سلام خوبم، یو خوبی؟......92.3.17...18:54
تنکس.....92.3.17....19:25
فردا إگزم داری؟....92.3.17....20:47
سپیده : با اجازتون.....92.3.17.....20:48
چی داری؟....92.3.17....20:48
سپیده: معادلات...92.3.17......20:49
الان داری میخونی؟...92.3.17....20:49
سپیده: اگه خدا قبول کنه......92.3.17....20:50
پس فردا چی داری؟......92.3.17...20:50
سپیده : گسسته...92.3.17....20:51
ببین اینجوری واسه من قیافه نگیراااا........92.3.17...20:52
سپیده : خدا شفات بده.....92.3.17...20:53
دلم برات تنگ شده
......مریض نیستم......92.3.17....20:54
سپیده : باشه، خدا کمکت کنه.....92.3.17.....20:56
تنکس از لطف بی نهایتت، بای....92.3.17....20:57
سپیده: إ گ گ ک ، بای....92.3.17.....20:58
لامصب وقتی میری تو مغزم دیگه بیرون بیا نیستی، آدمو تا مرض مردن میبری
...92.3.17....21:30
سپیده : دلتنگی جزء ای از فراموشیه، نگران نباش.....92.3.17.....21:32
من نمیخوام فراموشت کنم
.....92.3.17.....21:32
سپیده : فراموشه فراموش که نه، عادی میشه برات همه چیز....92.3.17.....21:35
چرا نمیذاری ازت لذت ببرم؟....92.3.17.....21:36
سپیده : چون حوصله این اداها رو ندارم! رک و راست.....92.3.17.....21:37
تو نمیفهمی من تشنه توأم
......منم نمیفهمم تو دیگه هیچی نمیفهمی...
..92.3.17......21:40
سپیده: نمیخوام !! همینجوری دوست معمولی بودنو ترجیح میدم!! واسه توأم بهتره اینطوری.....92.3.17....21:42
من دوست معمولیت نیستم...،من خییییلی میخوامت ،خیلی.
...تو از طرف من هم تصمیم میگیری؟!
...92.3.17...21:45
سپیده: بی فایدس عزیزم ، اشتباه نکن ! غلبه کن به حست!.....92.3.17.....21:47
انقد تیر بارون نکن قلبمو
......92.3.17......21:49
سپیده: بقرآن قصد اذیت ندارم، فقط چشمتو باز کردم به روی واقعیت.....92.3.17......21:51
باور کن حالم بده.....نمیفهمی که.....92.3.17....21:57
سپیده: فیلم هندیش نکن! فقط داری خودتو عذاب میدی.....92.3.17.....22:00
انقد سنگدل شدی، دیدی میگم نمیفهمی، وای......92.3.17.....22:02
سپیده: تو اینطوری فکر کن.....92.3.17......22:03
هیچ جوری نمیشه باهات حرف زد، چقد افسوس گذشته رو بخورم، چرا انقد بد شدی؟!.....92.3.17...22:05
سپیده: از این بدترش نکنیم، بذار همینطوری بمونیم! من راضیم از الانم.....92.3.17.....22:07
هرچی بیشتر له میکنی بیشتر روانی میشم، عین سگ ازت میترسم، تو همیشه عشق منی، نمیتونم فراموشت کنم، حالا هی سنگ بنداز دور بشم، دور نمیشم آب میشم.....
.....92.3.17.....22:10
سپیده: له میکنی چیه روانی! أه....92.3.17.....22:14
له چیه....جفت پا میای تو حلقم.....نمیفهمی که با یادت کل سیستمم یخ میزنه هی قد بازی درمیاری، من........میبوسم با من اینجوری نکن
....92.3.17.....22:17
سپیده : دختر اینجوری نگو...
.....أه....92.3.17...22:19
به جون خودم تک تک سلول های بدنم دارن آب میشن، کاش پیشت بودم تو بغلت یکم اشک میریختم، تو نفس منی
.....92.3.17.....22:22
سپیده : مگه مردم که اشک بریزی؟...
....خل......92.3.17.....22:24
مردن نه
.....زنده بمون.
....92.3.17......22:28
نظرات شما عزیزان: